Web 结果گزرگاہ. English meaning of aamad-o-raft. Noun, Feminine. coming and going, arrival and departure, continued movement of people. familiarity, tie-up, rapprochement. thoroughfare, road, traffic, ingress and egress. आमद-ओ-रफ़्त के हिंदी अर्थ.
[خذ المزيد]Web 结果رفت آن که رفت و آمد آنک آمد. بود آن که بود، خیره چه غمداری؟ هموار کرد خواهی گیتی را؟ گیتیست، کی پذیرد همواری. مُستی مکن، که ننگرد او مُستی. زاری مکن، که نشنود او زاری. شو، تا قیامت آید، زاری کن. کی رفته را به زاری باز
[خذ المزيد]Web 结果1 . پیش رفتن 2 . رفتن 3 . ممکن بودن 4 . رابطه داشتن 5 . جا گرفتن 6 . تقسیم شدن 7 . گذشتن 8 . وارد شدن 9 . لباس پوشیدن 10 . بیاجازه استفاده کردن 11 . مطابق میل بودن 12 . حرکت کردن 13 . امتداد داشتن 14 . اصابت کردن 15 .
[خذ المزيد]Web 结果حداقل آرماتور حرارتی در امتداد تیرچهها طبق نکته بالا به شکل زیر محاسبه میشود: میلیمتر مربع 50000 = 1000 × 50 : سطح مقطع سقف. میلیمتر مربع 62.5 = 50000 × 0.00125 : سطح مقطع کل آرماتورهای حرارتی سقف. اگر ...
[خذ المزيد]Web 结果معنی “رفت و آمد روزانه کردن” به انگلیسی عبارت است از: commute. همانطور که می بینید چندین کلمه معادل انگلیسی “رفت و آمد روزانه کردن” است.
[خذ المزيد]Web 结果A رفت و آمد. در این درس قصد داریم انواع روش های رفت و آمد به زبان انگلیسی را بررسی کنیم و توضیح دهیم مردم از چه راه هایی برای جابجایی استفاده می کنند.
[خذ المزيد]Web 结果معنی انگلیسی: traffic, truck. لغت نامه دهخدا. فرهنگ فارسی. فرهنگ معین. واژه نامه بختیاریکا. فارسی به عربی. پیشنهاد کاربران. commuting. commute : رفت و آمد کردن به جایی. شو و آی . [ ش َ / ش ُ وُ ] ( اِمص مرکب ) آی
[خذ المزيد]Web 结果ترجمه "رفت و برگشت" به انگلیسی . bout, round trip, to-and-fro بهترین ترجمه های "رفت و برگشت" به انگلیسی هستند.
[خذ المزيد]© Copyright - PETER&X محطم